چرا گاهی اوقات در روابط عاشقانه، یکی از طرفین احساس میکند که به راحتی نمیتواند اعتماد کند؟
اعتماد، سنگ بنای هر رابطه سالمی است، به ویژه روابط عاشقانه. اما گاهی اوقات، علیرغم تمایل قلبی، اعتماد کردن به طرف مقابل دشوار میشود. این بیاعتمادی میتواند ریشه در عوامل متعددی داشته باشد که شناخت و درک آنها، گامی مهم در جهت بهبود رابطه است. احساس عدم توانایی در اعتماد کردن، میتواند بسیار آزاردهنده و فرساینده باشد. این حس، نه تنها بر کیفیت رابطه تاثیر منفی میگذارد، بلکه سلامت روانی فرد را نیز تحت الشعاع قرار میدهد.
- ✔️
تجربههای تلخ گذشته:
خیانت یا شکستهای عاطفی در روابط قبلی، میتواند ترس از تکرار آن را در فرد ایجاد کند. - ✔️
عدم امنیت عاطفی در کودکی:
اگر در دوران کودکی، فرد از نظر عاطفی نادیده گرفته شده یا مورد سوء استفاده قرار گرفته باشد، در بزرگسالی نیز در اعتماد کردن به دیگران با مشکل مواجه خواهد شد. - ✔️
ناهمخوانی در رفتار و گفتار:
وقتی رفتار و گفتار طرف مقابل همخوانی ندارد، شک و تردید در فرد ایجاد میشود. - ✔️
پنهانکاری و عدم شفافیت:
اگر طرف مقابل در مورد گذشته، روابط دوستانه یا مسائل مالی خود پنهانکاری کند، اعتماد کردن دشوار میشود. - ✔️
حسادت بیش از حد:
حسادت غیرمنطقی و کنترلگرانه، نشانهای از بیاعتمادی و عدم امنیت درونی فرد است. - ✔️
کمبود ارتباط موثر:
عدم توانایی در برقراری ارتباط باز و با صداقت، باعث سوءتفاهم و ایجاد شک و تردید میشود. - ✔️
عدم پذیرش مسئولیت اشتباهات:
اگر طرف مقابل اشتباهات خود را نپذیرد و از آنها درس نگیرد، اعتماد کردن به او سخت میشود. - ✔️
اعتیاد:
اعتیاد به مواد مخدر، الکل یا ، میتواند اعتماد را در رابطه از بین ببرد. - ✔️
مشکلات روانی:
برخی از اختلالات روانی مانند اضطراب یا افسردگی، میتوانند باعث ایجاد افکار منفی و بیاعتمادی شوند. - ✔️
فرهنگ و باورهای خانوادگی:
گاهی اوقات، فرهنگ و باورهای خانوادگی فرد، نقش مهمی در شکلگیری میزان اعتماد او به دیگران ایفا میکند. - ✔️
نداشتن عزت نفس کافی:
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است به طور مداوم نگران باشند که مورد خیانت قرار بگیرند. - ✔️
ترس از آسیبپذیری:
اعتماد کردن به معنای آسیبپذیر بودن است و برخی افراد از این موضوع میترسند. - ✔️
مقایسه رابطه فعلی با روابط گذشته:
مقایسه مداوم رابطه فعلی با روابط گذشته، میتواند باعث ایجاد انتظارات غیر واقعی و بیاعتمادی شود. - ✔️
عدم احترام به حریم خصوصی:
تجاوز به حریم خصوصی طرف مقابل، مانند چک کردن تلفن همراه یا ایمیل او، نشانهای از بیاعتمادی و عدم احترام است. - ✔️
وابستگی ناسالم:
وابستگی بیش از حد به طرف مقابل، میتواند باعث ایجاد ترس از دست دادن و بیاعتمادی شود. - ✔️
سوء استفاده عاطفی یا جسمی:
هرگونه سوء استفاده در رابطه، اعتماد را از بین میبرد. - ✔️
دروغگویی:
دروغگویی، حتی در موارد کوچک، میتواند به تدریج اعتماد را در رابطه از بین ببرد. - ✔️
تفاوت در ارزشها و اهداف:
اگر ارزشها و اهداف دو طرف با هم سازگار نباشد، ممکن است اعتماد کردن به یکدیگر دشوار شود. - ✔️
عدم حمایت عاطفی:
عدم حمایت عاطفی از طرف مقابل در زمانهای سخت، میتواند باعث ایجاد حس تنهایی و بیاعتمادی شود.
اینها تنها تعدادی از دلایلی هستند که میتوانند باعث ایجاد بیاعتمادی در روابط عاشقانه شوند. باید با خود صادق باشید و ریشه اصلی این احساس را در خود و رابطهتان شناسایی کنید. برای غلبه بر این مشکل، نیاز به صبر، همدلی، و تلاش هر دو طرف است. در صورت نیاز، کمک گرفتن از یک متخصص روانشناس میتواند بسیار مفید باشد.
1. تجربیات تلخ گذشته:
اگر در گذشته در روابط قبلی خود مورد خیانت، دروغ، یا سوء استفاده قرار گرفتهاید، این تجربیات میتوانند به شدت بر توانایی شما در اعتماد کردن به افراد جدید تأثیر بگذارند. زخمهای گذشته التیام نیافته میتوانند ترس و بدگمانی را در روابط جدید بیدار کنند. این زخمها ممکن است ناخودآگاه باشند و باعث شوند که رفتارهایی از خود نشان دهید که نشاندهنده عدم اعتماد هستند، حتی اگر شریک عاطفی شما هیچ کار اشتباهی انجام نداده باشد. در این مواقع، کمک گرفتن از یک متخصص و مشاور میتواند بسیار مفید باشد. حتی اگر شریک عاطفی شما در حال تلاش برای به دست آوردن اعتماد شماست، باید به خودتان زمان بدهید تا روند بهبودی را طی کنید. صبر و درک متقابل در این مرحله بسیار مهم است.
2. ترس از آسیب دیدن:
ریشه بسیاری از مشکلات در اعتماد، ترس از آسیب دیدن است.هیچ کس دوست ندارد که قلبش شکسته شود، به ویژه اگر قبلاً این درد را تجربه کرده باشد.این ترس میتواند باعث شود که شما دیوار دفاعی دور خود بکشید و از صمیمیت و آسیبپذیری خودداری کنید.ترس از آسیب دیدن میتواند باعث شود که به طور مداوم به دنبال نشانههای خطر باشید، حتی اگر این نشانهها وجود نداشته باشند.این رفتار میتواند شریک عاطفی شما را خسته و ناامید کند.برای غلبه بر این ترس، باید به خودتان یادآوری کنید که هر رابطه ای با خطر آسیب دیدن همراه است.
اما بدون ریسک کردن، نمیتوانید عشق واقعی را تجربه کنید.
یاد بگیرید که چگونه احساسات خود را مدیریت کنید و در مورد ترسهای خود با شریک عاطفی خود صحبت کنید.به خودتان اجازه دهید که آسیب پذیر باشید.این کار نشان دهنده ضعف نیست، بلکه نشان دهنده شجاعت و صداقت است.آسیب پذیری کلید صمیمیت و اعتماد است.
3. عدم امنیت درونی:
احساس عدم امنیت درونی، عزت نفس پایین، و خودباوری ضعیف میتواند باعث شود که شما به طور مداوم در مورد ارزشمندی خود برای شریک عاطفی خود شک داشته باشید. این شک و تردید میتواند منجر به رفتارهای حسادت آمیز، مالکیت طلبانه، و کنترل کننده شود که به اعتماد آسیب میزند. عدم امنیت درونی میتواند باعث شود که شما به دنبال تأیید مداوم از شریک عاطفی خود باشید. این نیاز دائمی به تأیید میتواند او را خسته کند و باعث شود که احساس کند در حال کنترل شدن است. برای افزایش امنیت درونی، باید روی خودتان کار کنید. به نقاط قوت خود توجه کنید، دستاوردهای خود را جشن بگیرید، و از انتقاد از خود دست بردارید. با خودتان مهربان باشید و به خودتان اجازه دهید که اشتباه کنید. هیچ کس کامل نیست.
4. تفاوت در سبکهای ارتباطی:
اگر شما و شریک عاطفیتان سبکهای ارتباطی متفاوتی دارید، این میتواند منجر به سوء تفاهم و عدم اعتماد شود.مثلا اگر یکی از شما به ارتباط مستقیم و صریح عادت داشته باشد و دیگری از ارتباط غیرمستقیم و محتاطانه استفاده کند، ممکن است یکی از طرفین احساس کند که دیگری صادق نیست یا چیزی را پنهان میکند.تفاوت در سبکهای ارتباطی میتواند باعث شود که شما در درک منظور یکدیگر دچار مشکل شوید.مثلا ممکن است سکوت شریک عاطفی خود را به عنوان بیعلاقگی یا نارضایتی تفسیر کنید، در حالی که او فقط نیاز به زمان دارد تا افکار خود را جمع کند.
برای حل این مشکل، باید در مورد سبکهای ارتباطی خود با یکدیگر صحبت کنید.
تلاش کنید تا سبک ارتباطی شریک عاطفی خود را درک کنید و به آن احترام بگذارید.در صورت نیاز، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید تا مهارتهای ارتباطی خود را بهتر کنید.
5. فقدان شفافیت و صداقت:
اگر شریک عاطفی شما در گذشته دروغ گفته باشد، چیزی را از شما پنهان کرده باشد، یا رفتارهای فریبکارانه ای داشته باشد، به دست آوردن دوباره اعتماد او بسیار دشوار خواهد بود. شفافیت و صداقت پایه های اصلی هر رابطه ای هستند و بدون آنها، اعتماد شکل نخواهد گرفت. فقدان شفافیت میتواند باعث شود که شما به طور مداوم در مورد انگیزههای شریک عاطفی خود شک داشته باشید. حتی اگر او در حال حاضر صادق باشد، ممکن است نتوانید به راحتی به او اعتماد کنید. برای بازسازی اعتماد، شریک عاطفی شما باید به طور مداوم صادق و شفاف باشد. او باید آماده باشد که به تمام سوالات شما پاسخ دهد و هیچ چیز را از شما پنهان نکند. به او زمان بدهید تا اعتماد شما را دوباره به دست آورد. این یک فرآیند زمان بر است و نیاز به صبر و تعهد دارد.
6. حسادت و مالکیت طلبی:
حسادت و مالکیت طلبی نشانه های عدم امنیت و عدم اعتماد هستند. اگر شما یا شریک عاطفی تان به طور مداوم احساس حسادت می کنید و سعی می کنید رفتارهای یکدیگر را کنترل کنید، این میتواند به رابطه آسیب جدی وارد کند. حسادت میتواند ناشی از ترس از دست دادن باشد. این ترس میتواند باعث شود که شما به طور مداوم به دنبال نشانه هایی از خیانت باشید. مالکیت طلبی میتواند ناشی از نیاز به کنترل باشد. این نیاز میتواند باعث شود که شما سعی کنید زندگی شریک عاطفی خود را کنترل کنید. برای غلبه بر حسادت و مالکیت طلبی، باید روی امنیت درونی خود کار کنید. به خودتان یادآوری کنید که شما شایسته عشق و احترام هستید. به شریک عاطفی خود اجازه دهید که استقلال خود را حفظ کند.
7. عدم تعهد:
اگر یکی از طرفین به طور کامل به رابطه متعهد نباشد، ایجاد اعتماد دشوار خواهد بود. عدم تعهد میتواند به صورت عدم تمایل به سرمایه گذاری در رابطه، اجتناب از صحبت در مورد آینده، یا عدم اولویت دادن به رابطه خود را نشان دهد. عدم تعهد میتواند باعث شود که شما احساس کنید که شریک عاطفی شما به شما اهمیت نمی دهد. این میتواند منجر به احساس ناامنی و عدم اعتماد شود. برای ایجاد اعتماد، هر دو طرف باید به طور کامل به رابطه متعهد باشند. این بدان معناست که هر دو طرف باید حاضر باشند که برای رابطه خود تلاش کنند و آن را در اولویت قرار دهند. اگر یکی از طرفین متعهد نباشد، رابطه به سختی میتواند موفق شود. در این صورت، باید در مورد آینده رابطه خود تصمیم جدی بگیرید.
8. عدم حمایت عاطفی:
در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید از یکدیگر حمایت عاطفی کنند. اگر یکی از طرفین احساس کند که حمایت نمی شود، نمی تواند به راحتی به شریک عاطفی خود اعتماد کند. حمایت عاطفی میتواند به صورت گوش دادن به نگرانی های طرف مقابل، ابراز همدردی، و ارائه کمک در مواقع سخت ظاهر شود. عدم حمایت عاطفی میتواند باعث شود که شما احساس تنهایی و انزوا کنید. این میتواند منجر به احساس ناامنی و عدم اعتماد شود. برای ایجاد اعتماد، هر دو طرف باید از یکدیگر حمایت عاطفی کنند. این بدان معناست که هر دو طرف باید حاضر باشند که به نگرانی های طرف مقابل گوش دهند و به او کمک کنند تا با مشکلات خود مقابله کند. اگر احساس می کنید که حمایت نمی شوید، با شریک عاطفی خود در مورد نیازهای خود صحبت کنید. به او بگویید که چه انتظاراتی از او دارید.
9. توقعات غیرواقعی:
داشتن توقعات غیرواقعی از شریک عاطفی خود میتواند به اعتماد آسیب برساند. هیچ کس کامل نیست و هیچ کس نمی تواند تمام نیازهای شما را برآورده کند. اگر توقع داشته باشید که شریک عاطفی شما همیشه و در همه حال کامل باشد، ناامید خواهید شد و این ناامیدی میتواند منجر به عدم اعتماد شود. توقعات غیرواقعی میتواند باعث شود که شما به طور مداوم در حال انتقاد از شریک عاطفی خود باشید. این میتواند او را خسته و ناامید کند. برای جلوگیری از این مشکل، باید توقعات خود را تعدیل کنید. به جای تمرکز بر نقاط ضعف او، روی نقاط قوت او تمرکز کنید. قدردان کارهایی باشید که برای شما انجام می دهد.
10. فشارهای بیرونی:
فشارهای بیرونی مانند مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، یا فشارهای شغلی میتوانند بر رابطه شما تاثیر منفی بگذارند و باعث ایجاد عدم اعتماد شوند. استرس و اضطراب ناشی از این فشارها میتواند باعث شود که شما به طور ناخودآگاه بدبین شوید و به رفتارهای شریک عاطفی خود شک کنید. فشارهای بیرونی میتواند باعث شود که شما و شریک عاطفی تان با یکدیگر مشاجره کنید. این میتواند منجر به احساس ناامنی و عدم اعتماد شود. برای مقابله با این مشکل، باید با یکدیگر همکاری کنید. به جای سرزنش کردن یکدیگر، سعی کنید راه حل هایی برای مشکلات خود پیدا کنید. از حمایت یکدیگر دریغ نکنید.
11. مسائل حل نشده گذشته:
مسائل حل نشده گذشته در رابطه شما میتوانند مانند سم در اعتماد عمل کنند. اگر مشاجره های قبلی را به درستی حل نکرده باشید و هنوز از یکدیگر دلخور باشید، این دلخوری ها میتوانند مانع از ایجاد اعتماد شوند. مسائل حل نشده گذشته میتوانند به طور ناخودآگاه بر رفتار شما تاثیر بگذارند و باعث شوند که به طور مداوم به شریک عاطفی خود شک کنید. مسائل حل نشده گذشته میتوانند باعث شوند که شما و شریک عاطفی تان به طور مداوم در حال تکرار الگوهای رفتاری ناسالم باشید. این میتواند منجر به احساس ناامیدی و عدم اعتماد شود. برای حل این مشکل، باید با یکدیگر صحبت کنید. سعی کنید دیدگاه یکدیگر را درک کنید. به دنبال راه حل هایی باشید که برای هر دو طرف قابل قبول باشند. اگر نمی توانید به تنهایی این مسائل را حل کنید، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.
12. عدم ابراز قدردانی:
عدم ابراز قدردانی از تلاشها و محبتهای شریک عاطفی، به مرور زمان میتواند حس ارزشمندی را در او از بین ببرد و باعث شود احساس کند که دیده نمیشود و تلاشهایش نادیده گرفته میشوند. این مسئله به مرور زمان میتواند باعث ایجاد شک و تردید در مورد میزان علاقه و تعهد طرف مقابل شود و اعتماد را خدشهدار کند. عدم ابراز قدردانی میتواند باعث شود که شریک عاطفی شما احساس کند که شما او را قدر نمی دانید. این میتواند منجر به احساس نارضایتی و عدم اعتماد شود. برای جلوگیری از این مشکل، سعی کنید به طور منظم از شریک عاطفی خود قدردانی کنید. به او بگویید که چقدر برای شما ارزشمند است. از کارهایی که برای شما انجام می دهد تشکر کنید. به او نشان دهید که او را می بینید و قدر تلاش هایش را می دانید.
13. سوء تفاهمهای مکرر:
سوء تفاهمها در هر رابطهای رخ میدهند، اما اگر این سوء تفاهمها به طور مکرر اتفاق بیفتند و به درستی حل نشوند، میتوانند باعث ایجاد شک و تردید و در نتیجه کاهش اعتماد شوند. هر سوء تفاهم حل نشده مانند یک آجر کوچک است که دیوار بیاعتمادی را بلندتر میکند. سوء تفاهم های مکرر میتواند باعث شود که شما و شریک عاطفی تان احساس کنید که نمی توانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید. این میتواند منجر به احساس ناامیدی و عدم اعتماد شود. برای جلوگیری از این مشکل، سعی کنید در مورد احساسات و افکار خود با یکدیگر صحبت کنید. به یکدیگر گوش دهید. تلاش کنید دیدگاه یکدیگر را درک کنید. اگر نمی توانید به تنهایی سوء تفاهم ها را حل کنید، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.
14. مقایسه با روابط دیگران:
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، به ویژه با تصاویری کاملا مطلوب شدهای که در شبکههای اجتماعی میبینیم، میتواند باعث شود که از رابطه خود ناراضی شویم و به میزان خوشبختی و تعهد شریک عاطفی خود شک کنیم. این مقایسهها میتوانند انتظارات غیرواقعی ایجاد کنند و اعتماد را تضعیف کنند. مقایسه با روابط دیگران میتواند باعث شود که شما احساس کنید رابطه شما به اندازه کافی خوب نیست. این میتواند منجر به احساس نارضایتی و عدم اعتماد شود. هر رابطه ای چالش ها و مشکلات خود را دارد. به جای تمرکز بر آنچه که در روابط دیگران می بینید، روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید. قدردان آنچه که دارید باشید.
15. نقض حریم خصوصی:
نقض حریم خصوصی، مانند چک کردن تلفن همراه یا ایمیلهای شریک عاطفی بدون اجازه او، نشاندهنده عدم اعتماد و احترام است و میتواند به شدت به رابطه آسیب بزند. این رفتارها نه تنها اعتماد را از بین میبرند، بلکه حس امنیت و صمیمیت را نیز در رابطه از بین میبرند. نقض حریم خصوصی میتواند باعث شود که شریک عاطفی شما احساس کند که شما به او اعتماد ندارید. این میتواند منجر به احساس ناراحتی و عدم اعتماد شود. برای جلوگیری از این مشکل، به حریم خصوصی شریک عاطفی خود احترام بگذارید. بدون اجازه او به وسایل شخصی او دست نزنید. اگر به شریک عاطفی خود اعتماد ندارید، باید در مورد دلایل آن با او صحبت کنید.
16. عدم پذیرش مسئولیت:
عدم پذیرش مسئولیت در قبال اشتباهات و رفتارهای نادرست میتواند باعث شود که شریک عاطفی احساس کند که شما به او احترام نمیگذارید و به احساسات او اهمیت نمیدهید. عدم پذیرش مسئولیت نشان میدهد که شما حاضر نیستید در رابطه خود صادق و مسئولیتپذیر باشید و این مسئله میتواند اعتماد را به شدت تضعیف کند. عدم پذیرش مسئولیت میتواند باعث شود که شریک عاطفی شما احساس کند که شما به او گوش نمی دهید. این میتواند منجر به احساس ناراحتی و عدم اعتماد شود. برای جلوگیری از این مشکل، مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید. به شریک عاطفی خود عذرخواهی کنید. تلاش کنید که اشتباهات خود را تکرار نکنید.
17. غیبت و پشت سرگویی:
غیبت کردن و پشت سرگویی درباره دوستان یا اعضای خانواده شریک عاطفی، میتواند باعث شود که او احساس کند که شما به او احترام نمیگذارید و به خانواده و دوستان او بیاحترامی میکنید. این رفتار میتواند باعث ایجاد ناراحتی و ناامنی شود و اعتماد را خدشهدار کند. غیبت و پشت سرگویی میتواند باعث شود که شریک عاطفی شما احساس کند که شما به او اعتماد ندارید. این میتواند منجر به احساس ناراحتی و عدم اعتماد شود. برای جلوگیری از این مشکل، از غیبت و پشت سرگویی درباره دیگران خودداری کنید. به ویژه در مورد دوستان و اعضای خانواده شریک عاطفی خود. اگر در مورد کسی حرفی دارید، سعی کنید آن را به طور مستقیم با او در میان بگذارید.
18. الگوهای رفتاری تکراری:
اگر در رابطه خود الگوهای رفتاری مخرب تکراری وجود داشته باشد، مانند بحث و جدالهای همیشگی بر سر یک موضوع خاص یا نادیده گرفتن نیازهای عاطفی یکدیگر، این الگوها میتوانند اعتماد را به مرور زمان از بین ببرند. وقتی این الگوها تکرار میشوند، طرفین احساس میکنند که تغییر ممکن نیست و نمیتوان به بهبود رابطه امیدوار بود. الگوهای رفتاری تکراری میتواند باعث شود که شما و شریک عاطفی تان احساس کنید که در یک چرخه گیر افتاده اید. این میتواند منجر به احساس ناامیدی و عدم اعتماد شود. برای شکستن این الگوها، باید آگاهانه تلاش کنید. الگوهای رفتاری خود را شناسایی کنید. به دنبال راه حل هایی باشید که بتوانید این الگوها را تغییر دهید. در صورت نیاز، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.
19. عدم توجه به نیازهای جنسی:
نادیده گرفتن نیازهای جنسی شریک عاطفی یا عدم تمایل به برقراری رابطه جنسی میتواند باعث شود که او احساس کند که از نظر جنسی جذاب نیستید و به نیازهای او بیتوجه هستید. این مسئله میتواند به مرور زمان باعث ایجاد شک و تردید در مورد میزان علاقه و تعهد طرف مقابل شود و اعتماد را خدشهدار کند. رضایت جنسی یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم است. عدم توجه به نیازهای جنسی میتواند باعث شود که شریک عاطفی شما احساس کند که شما به او اهمیت نمی دهید. این میتواند منجر به احساس ناراحتی و عدم اعتماد شود. برای جلوگیری از این مشکل، در مورد نیازهای جنسی خود با یکدیگر صحبت کنید. به یکدیگر گوش دهید. تلاش کنید که نیازهای یکدیگر را برآورده کنید. در صورت نیاز، از یک متخصص جنسی کمک بگیرید.







واقعا مطلب جالبی بود ولی یه سوال برام پیش اومد! چرا بعضیا همش میخوان حریم خصوصی رو بشکنن؟ من یه بار با پسری بودم که مدام میخواست رمز موبایلم رو بدون، خسته کننده نشده اینجور رفتارها؟
این قسمت درباره مقایسه کردن خیلی درست بود. یاد اون دختری افتادم که همش میگفت “پسر خالم اینجوریه، پسر عموم اونجوریه”! آخه مگه آدم رو با بقیه مقایسه میکنن؟ هرکی ویژگی های خودش رو داره.
سوالی که برام موند اینه چرا بعضیا اصلا بلد نیستن تشکر کنن؟ یه مدت هرکاری میکردم برای دوست پسرم، یه “مرسی” ساده هم نگفت. آخرشم فهمیدم فکر میکنه وظیفه منه! اینجور آدما واقعا فکر میکنن همیشه حق با خودشونه؟
یه چیز عجیب دیگه حسادت های بی مورده. مثلا یه بار تو یه مهمونی با یه پسر هم دانشگاهیم حرف میزدم، دوست پسرم اومد وسط حرفم! بعدشم میگفت چون دوست داره اینکارو میکنه. اینو بگم دوست داشتن نیست، بی اعتمادیه.
آخه چرا بعضیا انقدر از رابطه فرار میکنن؟ من خودم یه پسر رو میشناسم که همش میگه “آدم ها درد میارن” و اصلا حاضر نیست رابطه جدی داشته باشه. مشکل از اونه یا از تجربه های بد گذشته ش؟ واقعا ممنون بابت این مطلب مفید که کلی سوال تو ذهنم ایجاد کرد!